سیب...

ساخت وبلاگ

لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود
حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت

سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم
سیب را دید!! ..ولی دلهره را دوست نداشت

تا سه بس بود که بشمارد و در دام افتد
گفت یک..گفت دو ..افسوس سه را دوست نداشت

من تو خط موازی ؟..نرسیدن..؟ هرگز
دلم این قاعده ی هندسه را دوست نداشت

درس منطق نده دیگر تو به این عاشق که
از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت...
 

قسم میخورم......
ما را در سایت قسم میخورم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeynabjafarpor بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 17:51